#بال_شکسته

While you ignored her
she found other person...
درست وقتی که نادیده‌ش گرفتی
اونم کس دیگه‌ای رو پیدا کرد... ;)🌸🔮💖

#پست_سه
صدام رو بالا بردم:
- چی میگی زبون بسته؟ تو رو دو روزه دیدم بعد ولت کردم؟
آرمین پرید وسط حرفم و اخطار گونه صدام زد:
- میکاسا!
و خفه شدن من هیچ ربطی به این نداشت که ازش حساب بردم.بلکه به این امید بود که برنامه‌ش همونی باشه که داشت توی ذهنم چرخ می‌خورد:
آرمین با همون جدیت آمیخته به معصومیتش اون ببر بنگال خشمگین رو متقاعد کنه که من رو بفرسته دنیای خودم. کیوتِ من می‌تونست انجامش بده مگه نه؟!
لب‌های آرمین تکون خورد و همینه! داشت طبق نقشه عمل می‌کرد.
- ارن فکر نکنم اینجا موندن میکاسا.....
دست ارن بالا اومد و آرمین ساکت شد. هنوز هم به چشم‌هام زل زده بود. هنوز هم!! برخلاف نگاهش که ازش خون می‌چکید، با ملایمت رو به آرمین گفت:
- بیرون منتظرم باش
آرمین هیچی نگفت و من ترسیده گفتم:
- تو که نمی‌خوای بری؟؟
مضخرف گفت:
- اون بهت آسیبی نمی‌رسونه
- خواهش میکنم نرو
آرمین عقب عقب رفت و جمله‌ی کوفتیش رو حینی تکرار میکرد که در اتاق رو باز کرده بود.
- اون بهت آسیبی نمی‌رسونه
و بی‌توجه به زجه زدن‌های من رفت!
به همین راحتی.
رفتن آرمین و تنها گذاشتن من با این مرتیکه - که به طرز غریب و مشکوکی ساکت بود - جزو نقشه نبود...
با اینکه رفته بود ولی خطاب بهش جیغ زدم:
- آخرین باری بود که بهت اعتماد کردم عوضی
صدای ملایم و غمگین ارن باعث شد آب دهنم رو قورت بدم و گردنم سمتش بچرخه.
چشم‌های سبز و خاکستریش آروم شده بود.
- هشتصد و سی و دو روز..

پارت دوم:https://wisgoon.com/pin/34171536/

خلاصه داستان فیک:https://wisgoon.com/pin/34159442/

نویسنده:مهشید میرزایی
لینک چنل تلگرام:https://t.me/shingeki_no_kyojinn
https://t.me/joinchat/Q8AJ966pB_NmODU۸
#فن_فیک
#aot
#انیمه
#لایک_فالو_کامنت_یادتون_نره
#پستای_قبلم_ببین_خوشت_اومد_فالو_کن
#پست_جدید
دیدگاه ها (۷)

🙂🥲#aot#انیمه#لایک_فالو_کامنت_یادتون_نره #پستای_قبلم_ببین_خوش...

مقدار کمیشون اسپویل دارن😐عاح گلبم🥲#aot#انیمه#لایک_فالو_کامنت...

😐😂🤝🏻#جوجوتسو_کایسن #انیمه#لایک_فالو_کامنت_یادتون_نره #پستای_...

بفهمید مشکل از قد نیس😐🚶🏻‍♀️#لیوای_آکرمن #انیمه#لایک_فالو_کام...

black flower(p,270)

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط